دختر حوا

گاهی دلم برای خودم تنگ می شود

دختر حوا

گاهی دلم برای خودم تنگ می شود

امتحان فارسی عمومی

از هیچکدوم از استادام (حتی دروس اختصاصی)نمره نگرفتم به غیر از فارسی... البته اونم به روش خاص خودم!!!

پایین ورق سفید امتحان این شعر رو که از فرط بی کاری سرجلسه گفته بودمو نوشتم:

سرد است تمام چیزهایی که نمی فهمی

سرد است اندیشه های له شده ی مغز من

یادهای یاد رفته

سرد است...

پتوی کهنه ی کتاب را

روی شانه هایم می اندازم

و حرفها را دوباره می خوهنم

سرد است...

شب در اوج تشنگی اش چشمانم را می خورد

کلمات در حافظه ام قائم باشک بازی می کنند

نیمی از شعر را نمی یابم

سرد است...

قلم یخ زده                 کتاب یخ زده                 سپیده یخ زده           خورشید یخ زده

و من فردای منجمد را 

گوشه ی کارنامه ام می یابم

جایی که حک شده

                                              نمره یخ زده

                                 ================================

        

نظرات 8 + ارسال نظر
نگین دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:10 ق.ظ http://ariai.blogsky.com

سلام دختر حوا :)
این اسم رو خیلی دوست دارم
زیاد هم میبینم
شاید به خاطر علاقه منه :دی
شعر قشنگی بود
اینو سر جلسه امتحان گفتی ؟جالبه :)

هوارتا بوسسسسس

خر خون دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:15 ق.ظ

خوب می خواستی یه کم درس بخوانی تا
دلت گرم باشه
نمره ات گرم باشه
یخ تمام کائناتم باز می شد.......

الناز دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:14 ق.ظ http://mysmallcolorfulworld.blogsky.com

چه جالب .. سر جلسه؟؟!!!!

سمانه اسحاقی دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:35 ب.ظ http://samaram.blogsky.com

دقیقا منم سر یکی از امتحاناتم اینکارو کردم و باعث شد استادم ۱۹ که از اون درس گرفتم رو به ۲۰ تبدیل کنه.
"سمارام" ترکیب ابتدای کلمات "سمانه" و "رامین" هستش. از دقت نظرت ممنون.
یا علی

حامد سه‌شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:24 ق.ظ

سلام
واقعا تبریک می گم! هنر شعر گفتن هنریه که هر کس نداره! سر ذوق اومدم. رفتم سراغ حافظ و یه رباعی دیدم که خوشم اومد ازش و براتون می نویسم:
گر همچو من افتاده این دام شوی
ای بس که خراب باده و جام شوی
ما عاشق و رند و مست و عالم سوزیم
با ما منشین . اگر نه بد نام شوی!!!

خاله آزی سه‌شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:18 ب.ظ

امروز صبح همه نوشته هات رو خوندم/ خیلی قشنگ و با احساس بود....بوووووس

قربونت برم خاله جون...
kiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiss

آزی سه‌شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 03:14 ب.ظ

دوباره اومدم متن دختر حوا رو دو بار دیگه خوندم...اشک آدمو در میاره!

مررررررررررررررررررررررر۳۰

علی ف د شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 05:24 ب.ظ

قشنگ بود....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد